"you lose some body. its not a process." این جمله رو استاد در جواب کسی که اصرار داشت لاست  ing میگیره گفت. ولی من فکر میکنم ایت ایز ا پراسس. اینطور نیست که یک روز صبح یا حوالی ظهر دلگیر تابستون متوجه بشی فلانی رو از دست دادی. مگر اینکه از دست دادن کسی به معنی مردنش باشه. هیچ وقت کسی بهت زنگ نمیزنه و بگه هی! منو از دست دادی. اما آدم ها مداما بهت یادآوری میکنن که هی! داری از دستم میدی. ما فقط نمیفهمیم. شاید درست هم همین باشه. و بعد یک روز صبح یا حوالی ظهر دلگیر تابستون متوجه میشیم فلانی رو از دست دادیم. حالا تو هرچقدر بپرسی کی و چطور؟ من نمیدونم چی باید بگم. شاید یک چهارشنبه توی تاکسی. شاید هم یک جمعه وقتی چهارزانو روی تخت نشسته بودم. یا یک چهارشنبه شب. یا یک چهارشنبه دیگه. چند چهارشنبه دیگه باید تموم شه؟
از من اگر بپرسی از دست دادن تو یک روز اتفاق نمی‌افته. به مقدار کافی چهارشنبه و جمعه و روزهای دیگه ای رو سر میبره. قطره قطره خون. چکه چکه اتفاق می‌افته. از من اگر بپرسی.

... صد و بیست و نه با ضمه نون یا فتحه ...

... صد و نوزده، دیگر شماره ساعت گویا نیست ...

... صد و هجده، هیجده، هژده یا حتی هیژده ...

یک ,چهارشنبه ,رو ,کسی ,روز ,بپرسی ,از دست ,یک روز ,یک چهارشنبه ,دلگیر تابستون ,ظهر دلگیر ,دلگیر تابستون متوجه

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فیزیک هفتم وبلاگ لیمولند |‌ Limooland بهترین آفرهای آژانس های مسافرتی تهران خرید لایسنس اورجینال آنتی ویروس اف سکیور F-secure Antivirus تاریخ شوشترحاج منعم سایت بازار تبلیغات هوشمند ایران | سایت نیازمندیها | آگهی نیازمندی استان نمونه های طراحی و چاپ ساک دستی و پاکت بیرون بر دلنوشته های من pezeshkyarA Little Nightmares